هر چه بیشتر پیش می رویم و تکنولوژی و ارتباطات شبکه ای گسترش پیدا می کند، آموزه های ما در مدرسه و دانشگاه کم تر برایمان کاربرد پیدا می کند. در مدرسه و دانشگاه ما می آموزیم که آنچه را که دریافت کردیم را تحویل دهیم. حتی گاهی دقیقا با همان کلمات و خط به خط مثل کتاب. ولی در دنیای امروز که دنیای اینترنت و ارتباطات است این اطلاعات حفظ شده و قدیمی ابدا به کار ما نمی آید.
از طرف دیگر این توانایی حفظ کردن در دنیای واقعی دیگر کاربردی ندارد، چرا که دائما مسائل جدیدی پیش می آید که اطلاعات قبلی ما پاسخگوی آنها نیست. بنابراین آنچه لازم است قدرت حل مسئله، توانایی سرچ، تفکر انتقادی، توانایی برنامه ریزی و یادگیری موضوعات جدید است.
در دهه اخیر شاهد رشد بی سابقه دنیای اینرنت بوده ایم. گسترش اینترنت در عین حال که برای افراد حرفه ای یک فرصت بی نظیر را فراهم کرده است تا مهارتهای خود را به راحتی به نمایش بگذارند، ولی برای افراد معمولی یک خطر است چرا که زمانی که افراد به اینترنت دسترسی دارند دنبال حرفه ای ترین شخص می گردند و آنرا به راحتی پیدا می کنند. مثلا اگر میخواهند زبان یاد بگیرند دیگر نیازی نیست در آموزشگاه نزدیک منزلشان ثبت نام کنند که مدرسین معمولی دارد بلکه میتوانند از طریق اینترنت بهترین معلم را پیدا کنند و چه بسا با هزینه کمتر آموزش ببیند.
پس رشد اینترنت برای افراد حرفه ای فرصت فوق العاده را فراهم کرده است. همین معلم زبان حرفه ای را در نظر بگیرید. اگر در آموزشگاهی سنتی تدریس کند تعداد محدودی شاگرد خواهد داشت و درصدی از درآمدش را به آموزشگاه باید بدهد، ولی حالا میتواند از تمام شهرها و چه بسا کشورها شاگرد داشته باشد و همه شهریه برای خودش باشد.
شاخص بودن نیاز امروز برای داشتن شغل خوب است. متاسفانه سیستم آموزشی به ما شاخص بودن را آموزش نداده است. آنچه ما یاد گرفتیم مطیع بودن، سازگار بودن و حفظ کردن اطلاعات و دستورالعمل ها است. بنابراین اگر بخواهیم در حرفه ای شاخص باشیم باید خودمان دست بکار شویم و در جهت علایقمان گام برداریم، دایره ارتباطاتمان را گسترش دهیم، آموزش ببینیم و از تجربه کردن نترسیم.