قبل از آنکه از مطالعه و کتابخوانی صحبت کنیم، ابتدا باید به یک اشتراک معنا برسیم. مطالعه به چه معناست؟
قرن ها وقتی از کتاب خواندن حرف زده می شد در تصور همه کتاب های مکتوب و کاغذی نقش می بست که صحافی شده اند و دارای بخش هایی مثل فهرست، شماره صفحه و غیره اند. اما در حال حاضر با رشد تکنولوژی معمولا تعریف افراد از مطالعه متفاوت است.
آیا می توانیم ساعت هایی که در توییتر، اینستاگرام یا وب سایت ها می گذرانیم را هم جز مطالعه به حساب بیاوریم؟ این سوالی است که باید به آن فکر کنیم. آیا دیدن یک ویدئو تد یا گوش دادن به پادکست رادیو مرز هم نوعی مطالعه است؟ یا به همان تعریف سنتی مان پایبند باشیم؟
پاسخ افراد مختلف به این سوالات قطعا متفاوت است اما من معتقدم که با رشد ابزارها و شرایط باید در بسیاری از تعریف هایمان تجدید نظر کنیم و مطالعه هم یکی از آن مفاهیم است که نیاز دارد بروزرسانی شود.
من فکر می کنم مطالعه فعالیتی آگاهانه و با انگیزه درونی است که ما با هدف افزایش آگاهی یا گذران وقت آن را انجام می دهیم.
اتفاقا خوب و قابل تحسین است که سبد مطالعه مان از انواع محتوا پر شود. گاهی کتاب چاپی، گاهی الکترونیکی، گاهی دیدن یک لایو منسجم، گاهی گوش دادن یک پادکست یا دیدن یک مستند… چرا خودمان را محدود کنیم؟
ولی آیا مطالعه پیام ها و مطالب پراکنده شبکه های اجتماعی هم جز مطالعه است؟ بنظرم نه. از نظر من اگر محتوایی منسجم بوده و یک هسته موضوعی مشخص داشته باشد و دقایق و ساعت هایی ما را درگیر کند، می توانیم آن را مطالعه بنامیم.
محمدرضا شعبانعلی در وب سایت شخصی اش در باب مطالعه نوشته است:
« ما با مطالعه، خود را به مغز نویسنده مجهز می کنیم و از دریچه ذهن و نگاه او جهان را می بینیم. از این منظر، من فکر می کنم اگر یک عکاس، مجموعه عکسی از یک شهر را ثبت و ارائه کند، مشاهده این مجموعه کاملا از جنس مطالعه است. چون من اختیار چشمان خود را به او سپرده ام.
حتی خواندن یک کانال تلگرام هم می تواند از جنس مطالعه باشد. به فرض آنکه معتقد باشم آن کس که محتوای کانال را تولید یا انتخاب و تنظیم می کند، خوب صاحب نگاه و به تعبیر رایج، صاحب نظر است و من می توانم از دریچه نگاه او به دنیا بنگرم.»
بنابراین تعریف ما از مطالعه می تواند تا این حد وسیع باشد و بنظرم درست هم هست.
.
.
آمار میزان مطالعه مردم جامعه ما مثل دیگر آمارها، دقیق و قابل استناد نیست. بین سایت ها و گزارش ها جستجویی کردم ولی اعداد و ارقام مربوط به سرانه مطالعه ایرانیان کاملا متفاوت است. این عدد از روزی دو دقیقه تا ۱۲۰ دقیقه گزارش شده است!
جالب است که سرانه مطالعه آمریکاییها ۲۰ دقیقه، انگلیسیها ۵۵ دقیقه و ژاپنیها ۹۰ دقیقه است.
دلایل مختلفی را برای این که چرا آمار مطالعه در کشورما پایین است می توانیم بیان کنیم. مثلا عادت تاریخی ایرانیان به ادبیات و فرهنگ شفاهی، نفوذ اینترنت و استفاده روزافزون از شبکه های اجتماعی، ضعف سیستم آموزشی، اوضاع ناخوش اقتصادی و غیره.
.
این ضعف مطالعه را در در سطوح مختلف از لحاظ تحصیلات هم شاهد هستیم. مثلا خیلی اوقات نمی توانیم پس از گفتگو با فردی حدس بزنیم که چه سطح تحصیلاتی دارد. در حالیکه قاعدتا انتظار می رود فردی که فارغ التحصیل دانشگاه است مطالعه بیشتری داشته باشد، حداقل طی تحصیلش در دانشگاه چندین منبع داخلی و خارجی را به دقت و عمیق مطالعه کرده باشد و نگاه تحلیلی تر و علمی تری داشته باشد.
و اگر این مطالعه درست و متمرکز اتفاق بیوفتد انتظار داریم که یک فرد به انسان دیگری تبدیل شودو نوع نگاه و تحلیلش نسبت به موضوعات تغییر کند.
و من در تعامل با افراد مختلف گاها برعکس این موضوع را شاهد بودم. مثلا با یکی از دوستانم صحبت می کردم. می گفت در نوجوانی بشدت به کتاب خواندن معتاد بوده و کتاب های علمی و داستانی معتددی را پیوسته مطالعه می کرده است. ولی بعد از ورودش به دانشگاه که مواجه شد با کتاب های قطور و سنگین و بدرد نخوری که اساتید به زور از آنها می خواستند آنها را بخوانند، از هر چه کتاب است زده شده است.
در واقع خیلی اوقات میبینیم که سیستم آموزشی ما اینگونه عمل می کند. به جای آنکه بیشتر تشنه یادگیری شویم، دلزده و سرخورده می شویم. درگیر مطالبی می شویم که کاربردی نیستند و بعضا حجم بسیار زیادی دارند و اینگونه است که نتیجه می شود مثل تجربه دوستم.
.
از ریشه ها و عوامل کم خوانی ما ایرانیان عبور می کنم، چون فکر می کنم درباره این موضوع زیاد صحبت شده است و از آنجایی که پژوهش و آمارهای دقیقی در این باره نداریم معمولا در دام کلی گویی می افتیم و نهایتا به راهکاری نمی رسیم.
فرض من این است که شمایی که در حال مطالعه این مقاله هستید، و تا اینجای مطلب را پیش آمدید، علاقه مند به مطالعه هستید. پس برویم سراغ دغدغه بعدی.
دغدغه افرادی که کم یا زیاد اهل مطالعه به معنای عام آن هستند معمولا این هاست:
کتاب نخوانده زیاد دارم، چه کنم با این همه کتاب؟
خیلی اوقات خواندن کامل یک کتاب آنقدر برایم زمان میبرد که خسته می شود و دایم خودم را سرزنش می کنم، چطور می توانم به خودم انگیزه بدهم که سریع تر همه کتاب ها را بخوانم؟
آیا در حالیکه چند ده کتاب نخوانده دارم، بازم هم سراغ کتاب های جدید بروم؟
.
نکته ای که در مطالعه مهم است و به تجربه به آن رسیدم این که باید از مطالعه لذت ببریم و اکثر اوقات از سر هوس سراغ آن برویم.
هیچ اشکالی ندارد اگر کتاب های نخوانده و نیمه خوانده شده زیادی داریم. اجازه دهیم کتاب ها خودشان ما را صدا بزنند و آن وقت است که از سر اشتیاق و تشنه سراغ آن ها می رویم و مطالبش را چنان هضم می کنیم که دیدی جدید به ما می دهد.
اگر در دوره ای کتاب کمتر می خوانیم ولی محتواهای دیگر را در سبد مصرف محتوایمان داریم، خودمان را سرزنش نکنیم،
.
گرچه در فضای وب و شبکه های اجتماعی مطالبی را می توانیم مطالعه کنیم که بعضا به روز تر و جدیدترند ولی مشکلی که ما با آن روبرو هستیم فقر محتوای وب فارسی است.
احتمالا شما هم دیده اید که بسیاری از سایت ها، صفحات اینستاگرام و کانال های تلگرامی که مطالب تحلیلی و مفیدی را منتشر می کنند نیز بعد از مدتی با غیرفعال می شوند و یا دچار تکرار می شوند.کمتر سایت و پیج فارسی را می توانیم پیدا کنیم که به صورت مستمر مطالب قابل استناد و منسجمی را ارائه کند.