چگونه انگیزه درونی مخاطب را تقویت کنیم؟

۱
دو نوع انگیزه به طور کلی وجود دارد. انگیزه بیرونی و انگیزه درونی.
انگیزه های بیرونی برای ما آشنا هستند، مثلا زمانی که در دوران مدرسه بابت فعالیت خوبمان کارت های صدآفرین و هزارآفرین می گرفتیم، در واقع هدف این بود که انگیزه مان تقویت شود.
نمره، تشویق سر صف، مدال، پول و مدرک همه از انواع انگیزه دهنده های بیرونی هستند.
چیزی که در بازی ها و گمیفیکیشن هم باعث می شود کاربران به آن اعتیاد پیدا کنند، انگیزه دهنده های بیرونی هستند که اینجا معمولا امتیاز گرفتن و ارتقا به رده بالاتر است.
محدودیت بزرگ انگیزه دهنده های بیرونی این است که اغلب بعد از قطع شدن آن، رفتار هم خاموش می شود و بهتر است بگویم رفتار به آن وابسته می شود.
مثلا اگر به کودکی بخاطر جمع کردن اسباب بازی هایش پول بدهید تا تشویق شود، احتمالا وقتی پول دادن را قطع کنید کودک هم بیخیال جمع کردن اسباب بازی ها می شود.
.
۲
ولی انگیزه درونی این محدودیت را ندارد. ایجاد کردن انگیزه درونی بسیار دشوار است ولی اگر بتوانید آن را ایجاد کنید، کولاک کردید!
انگیزه درونی پایدارتر و عمیق تر است و در واقع فردی که انگیزه درونی دارد، ارزش ذاتی موضوع را درک کرده و بدون کنترل و نظارت بیرونی هم خود را ملزم به آن رفتار می داند.
.
۳
از چه استراتژی هایی برای ایجاد انگیزه درونی استفاده کنیم؟
۱) به دنبال ارزش ذاتی باشیم:
یعنی سراغ موضوعات و فعالیت هایی برای آموزش برویم که ارزشمند اند. قبل و حین آموزش درباره دلیل اهمیت و جذابیت موضوع استدلال های مختلفی را ارائه کنیم تا ارزش ذاتی آن مخاطب را جذب کند.
ارائه نقل قول های مرتبط از متخصصین سرشناس هم می تواند راهکار موثری باشد.
۲) یادگیرنده را با چالش های مطلوبی درگیر کنیم:
زمانی که یادگیرنده با چالشی مطلوب مواجه شود، انگیزه درونی اش تقویت می شود. منظور از چالش مطلوب چالشی است که که نه آنقدر دشوار باشد که نتواند آن را پیش ببرد و احساس درماندگی کند، و نه آنقدر آسان باشد که کسل کننده باشد.
۳) به یادگیرندگان مسئولیت بدهیم:
مسئولیت دادن یکی از تکنیک هایی است که معمولا معلم های مقطع ابتدایی به خوبی از آن استفاده می کنند. یادم هست خواهرم وقتی کلاس اول بود، معلم شان به طور چرخشی یک نفر را مسئول مدریت وسایلش می کرد! عنوان قشنگی هم برایش گذاشته بود که خاطرم نیست. خواهرم روزشماری می کرد تا بعد از سی نفر دوباره نوبتش شود. اولین بار که از او پرسیدم چه مسئولیتی در آن روز دارد گفت مثلا باید طبقه پایین بروم و کلاسور و ماژیک های خانم را بیاورم!!
همین روال چرخشی برای سرگروه شدن و چک کردن مشق های یکدیگر هم بود، همین مسئولیت های کوچک بشدت بچه ها را مجذوب کرده بود و آنها احساس قدرت و تعلق خاصی داشتند.
لذت بردن از مسئولیت فقط مختص کودکان هم نیست، از این تکنیک می توان برای بزرگسالان هم به طور خلاقانه ای استفاده کرد.
۴) حق انتخاب بدهیم:
گاهی می توانیم در بخش هایی از آموزش حق انتخاب به یادگیرنده بدهیم، این باعث می شود افراد احساس تعلق خاطر بیشتری کنند و برای یادگیری و انجام فعالیت ها انگیزه بگیرند.
مثلا بین دو نوع تمرین هر کدام که تمایل دارند را انتخاب کنند، هم گروهی شان را انتخاب کنند و مثال هایی از این دست.
البته این حق انتخاب باید تا حدی باشد که به اهداف آموزشی لطمه وارد نشود. گاهی مدرس آنقدر به دموکراسی پایبند می شود که هدف اصلی در میانه راه به فراموشی سپرده می شود. بی شک شما دانش و تجربه بیشتری در حوزه تخصصتان دارید و نیازهای اصلی مخاطبان را بهتر می شناسید و نباید حق انتخاب مخاطب را آنقدر باز بگذارید که آموزش به بیراهه رود.
بنابراین رعایت یک حد تعادل بین حق انتخاب دادن و مستندانه پیش رفتن باید برقرار شود.
آیا راهکار دیگری برای تقویت انگیزه درونی سراغ دارید؟
دیدگاهتان را بنویسید