چرا به کلمات بیشتری نیاز داریم؟
مهمترین ابزار ما در برقراری ارتباط کلمات هستند. فرقی نمیکند در ارتباط با اعضای خانواده و دوستانمان یا در ارتباطات کاری و رسمی، ما نیاز به کلمات داریم تا بتوانیم آنچه در ذهن داریم را منتقل کنیم.
حتی فراتر از ارتباطات، کلمات به ما کمک میکنند بهتر فکر کنیم!
بی شک هر چه توشه کلماتمان پرتر باشد، بهتر میتوانیم فکر کنیم و افکارمان را به دیگران منتقل کنیم. هدف از ارتباط برقرار کردن رسیدن به اشتراک معناست و زمانی که کلمات کمی داشته باشیم، اشتراک معنا بسیار دشوار خواهد بود. پیاممان ناقص منتقل میشود و یا برداشت متفاوتی از آن میشود.
حال اگر شغل شما کاملاً با ارتباطتان با دیگران تعریف میشود و با انسانها سروکار دارید، اهمیت کلمات برای شما دوچندان خواهد بود. مثلاً اگر تدریس میکنید دایما با کلمات سروکار خواهید داشت و وظیفه دارید تا بهتر و شفافتر مطالب را منتقل کنید.
تأثیرگذارترین معلمان و سخنرانان تاریخ کسانی بودند که قدرت کلام بالایی داشتند و بهخوبی میتوانستند کلمات را کنار هم بچینند و آنچه در ذهنشان میگذرد را به طور مؤثر در کلمات بگنجانند. استیو جابز میگوید «نحوه ارائه هر چیز، اهمیت آن را مشخص میکند.» و انتخاب کلمات مناسب یکی از ویژگیهای یک ارائه خوب است.
.
البته کلمات هم مانند هر ابزار دیگری میتوانند در خدمت اهداف مثبت و منفی قرار گیرند. کم نداشتیم جنایتکارانی که در طول تاریخ کلمات را هوشمندانه در جهت اهداف غیرانسانیشان بکار گرفتهاند.
بهعنوانمثال میتوانیم از آیشمن یاد کنیم. او عضو حزب نازی بود و مسئول اداره امور یهودیان را به عهده داشت. او کسی بود که اتاقهای گاز در اردوگاههای یهودیان را مدیریت میکرد و از کشتار آدمها لذت میبرد. آیشمن استاد استفاده از کلمات بود! او برای اهداف غیرانسانیاش کلماتی را خلق کرد که شگفتآور است.
مثلاً او نمیگفت «اردوگاه اجباری» برای یهودیان ساخته است. بلکه میگفت «تغییر محل سکونت»! یا اسم اتاقهای گاز را گذاشته بود «راهحل نهایی»!
بگذریم این نمونه را مشتی فرض کنید، نمونه خروار. در کل نباید فراموش کنیم که هر ابزاری بسته به نگرش و اهداف ما میتوانند کاربردهای سازنده یا غیرانسانی داشته باشند.
.
چطور میتوانیم دایره کلمات خود را گسترش دهیم؟
قطعا راه گسترده کردن دایره لغاتمان این نیست که سراغ لغت نامه برویم و روزی چند لغت را حفظ کنیم! برای این کار ابتدا باید اهمیت آن را درک کنیم و سپس از روش هایی که در اینجا به دو تای آنها اشاره می کنم، استفاده کنیم.
۱) مطالعه کردن
هر چه بیشتر بخوانیم، بیشتر با کلمات جدید برخورد میکنیم، برخی از این کلمات برای ما کاملاً نامأنوس هستند و گاهی نیاز میشود سراغ لغتنامهها برویم. برخی از آنها برای ما آشنایند اما از آنها استفاده نمیکنیم. هنگام مطالعه کردن خوب است به هر دودسته این کلمات توجه بیشتری داشته باشیم. چند بار آنها را در ذهنمان مرور کنیم و به جایگاهش در جمله بیشتر توجه کنیم.
مطالعه ما نباید محدود به زمینه تخصصی ما باشد. چون معمولاً در منابع تخصصی واژگان نسبتاً محدودی به کار میرود. باید پا فراتر نهاد و سراغ مطالعه در زمینههای مختلف رفت حتی در حد کم. مثلاً من گاهی سراغ شعرها میروم، گاهی یک رمان میخوانم، گاهی یک تحلیل اجتماعی در سایتهایی مثل ترجمان. جنس کلماتی که در زمینههای مختلف استفاده میشود، متفاوت است و اینکه بتوانیم گنجینهای از این کلمات متفاوت را داشته باشیم، رنگی نو به جملاتمان میبخشد.
.
۲) تمرین کلمه برداری
این تمرین را از شاهین کلانتری عزیز آموختهام و چند ماهی است که آن را بکار می برم. در این تمرین هر کلمه و عبارتی که به نظرمان جدید می رسد را باید در دفترچه ای ثبت کنیم. و تلاش کنیم با فاصله کوتاهی از آنها در نوشته ها و صحبت هایمان مکررا استفاده کنیم.
من برای این تمرین از نوت گوشیام استفاده میکنم لیستی بلندبالا از کلمات و عباراتی که نظرم را جلب کرده است، را با این شیوه دم دستم دارم و دائم به انتهای آن موارد دیگر را اضافه میکنم.
.
نمونههایی از کلمات لیست من:
خرق عادت
اجقوجق
بی غلوغش
حیوحاضر بودن
جان کلام
ارتزاق کردن
شیدا
ملتفت شدن
میانتهی
فاخر
المشنگه
کنه معنا
آرمیدن
خبط
فاجعهآفرین
.
هر روز سعی میکنم یک یا دو تا از این کلمات را بکار بگیرم مثلاً دیروز هم در روزنوشت سایتم هم دو بار در گفتگویم از کلمه اول لیست (خرق عادت) استفاده کردم. حس پیروزمندانهای را بعد از استفاده از این کلمات جدید تجربه میکنم. پیشنهاد میکنم شما هم این تمرین را امتحان کنید.
دیدگاهتان را بنویسید