آموزش تاریخ با داستان

وقتی قصهای میخوانیم که در برهه خاصی از تاریخ اتفاق افتاده است، خیلی عمیقتر و دقیقتر فضای حاکم بر آن دوره تاریخی را درک میکنیم. با خواندن قصههای تاریخیِ خوب، گویی خودمان به آن زمان سفر میکنیم و آن شرایط را لمس میکنیم.
چرا از قدرت شگفتانگیز داستان ها برای آموزش تاریخ به دانش آموزان استفاده نکنیم؟
.
در این زمینه میتوانیم از کتابهای داستان و فیلمهای تاریخی استفاده کنیم. بجای آنکه به کودک بگوییم اسکندر مقدونی که بود و چه کرد، کتاب داستانی را پیدا کنیم که مربوط به آن دوره است. بجای آن که از علل وقوع جنگ جهانی دوم بگوییم و آمار کشتهشدگان و آوارگان آن را نقل کنیم، یک فیلم از آن دوره را نمایش دهیم.
اگر دقت کنید ما بخش زیادی از اطلاعاتی که از برهههای تاریخی داریم را از فیلم و سریالها گرفتهایم. مثلاً اگر درباره سرگذشت امام حسین صحبت شود، یاد سریال مختار میفتیم، یا وقتی حرف از حضرت یوسف میشود میبینیم درباره او و زمانهاش اطلاعات بیشتر و دقیقتری داریم چون پای سریالش نشستیم و چه حیف که آثار تاریخی فارسی کمی داریم.
.
آنچه که ما از تدریس تاریخ در دوران مدرسهمان بهخاطر داریم، این است که معلم با شیوه سخنرانی در یک جلسه از یک سلسله بزرگ در تاریخ میگفت، ما جملاتی را که برایمان هیچ معنایی نداشتند را حفظ میکردیم و روز امتحان روی کاغذ میآوردیم و از فردای آن روز آنها را به فراموشی میسپردیم چون دیگر کاری با آنها نداشتیم. در واقع هیچ ارتباط و احساسی بین ما و آن مطالب برقرار نمی شد.
هیچوقت یادم نمیرود که سختترین جدالم با خواب را سر زنگ تاریخ سال دوم دبیرستانم داشتم! معلمی به شدت خسته و بیحال که پشت میز مینشست و مطالب را درست مثل کتاب میخواند. حتی عنوان یکی از درسهای آن سال را هم بهخاطر ندارم. فقط خاطرم هست که چطور از ترس او نمیتوانستم سرم را روی میز بگذارم و بارها در همان حالت نشسته گیج میشدم و سرم میافتاد و دوباره از خواب میپریدم!
.
این شیوه آموزش از دو جنبه بیهوده است، اولین جنبه برمیگردد به متراکم بودن کتابهای درسی تاریخ که اجازه کندوکاو و تأمل را به دانشآموز نمیدهند، درست مثل این است که سریال This is us که ۵ فصل دارد را در ۵ روز ببینید. این فقط در صورتی ممکن است که همه قسمتهای آن را روی دور تند بگذاریم. نه ارتباطی با کاراکترها و داستان سریال میتوانیم برقرار کنیم و نه حس خوبی داریم، احساس میکنیم مغزمان در حال انفجار است. کلی داده پراکنده واردش شده اند که نمی داند ارتباطشان با هم چیست و به چه کار می آید.
.
جنبه دوم ماجرا شیوه تدریس است. در کنفرانس یونسکو که سال ۱۹۹۲ در سوییس برگزار شد، بر نقش آموزش تاریخ به کودکان تاکید شد: «آموزش تاریخ و میراث فرهنگی نه تنها به هویت فرهنگی مردمان و پشتیبانی از آن منجر می شود، بلکه موجب شناسایی هر چه بیشتر تفاوت ها و مشابهت های بین فرهنگی شده و می تواند سبب شود انسان ها به درک درستی از همکاری برای رسیدن به سعادت همگان یا تمدن جهانی دست یابند».
اگر هدفمان از آموزش تاریخ این است که اطلاعاتی پراکنده جذب شوند و بعد به سرعت تبخیر شوند که همین روند را باید ادامه دهیم. ولی اگر هدفمان این باشد که دانش آموزان بتوانند با تفکری نقاد به یافته های تاریخی نگاه کنند، توانایی درک فضای حاکم بر دوره های تاریخی را داشته باشند و به مطالعه منابع تاریخی علاقه مند شوند باید یک تغییر اساسی در شیوه آموزش تاریخ ایجاد کنیم. یکی از این راه های کارآمد استفاده از داستان ها و فیلم هاست.
.
زمانی اهمیت داستان در یادگیری تاریخ را بهتر متوجه شدم که شروع کردم به خواندن رمان «سه حوا»، این کتاب را الیف شافاک نوشته است و داستان در ترکیه اتفاق می افتد. در فصل هایی از کتاب، شخص اول داستان برمیگردد به گذشتهاش و بسیار هنرمندانه اتفاقاتی را نقل میکند که با خواندنشان انگار سفر کردم به ترکیه سال ۱۹۸۰٫
هیچوقت درباره تاریخ معاصر ترکیه نخوانده بودم و علاقهای هم به این موضوع نداشتم. اما این داستان من را برد به آن زمان، متوجه شدم که در آن دوره آتاتورک رهبر ترکیه بوده و او چه فضای خفقان آوری را در ترکیه ایجاد کرده بود، علاوه بر آن با جزئیات متوجه خیلی از مسائل ترکیه در آن دوره شدم مثل جایگاه زن، وضعیت زندانها، بافت شهری، اوضاع اقتصادی، نفوذ خرافات در مردم و غیره.
.
داستان قدرت شگفت انگیزی دارد چون علاوه بر درگیرکردن مغز و منطق، هوش هیجانی ما را درگیر میکند. هم ذهنمان درگیر میشود و هم قلبمان و این چیزی است که باعث میشود مطالب را هیچوقت فراموش نکنیم و با علاقه و کنجکاوی آن را دنبال کنیم.
محال بود من تا آخر عمرم کتابی قطور درباره تاریخ معاصر ترکیه را دستم بگیرم و شروع کنم به خواندن، با سفر کردن به ترکیه هم چنین اطلاعاتی را احتمالاً نمیگرفتم ولی حالا بهواسطه یک داستان تصویر کلی از آن دوره در ذهنم نقش بسته است. داستانی که موضوعش اصلی اش هم چیز دیگری بود.
همین تجربه سبب شد بیشازپیش ایمان پیدا کنم که برای آموزش تاریخ به کودکان، یکی از بهترین روشها قصهگویی است. با این روش میتوانیم کودکان را به تاریخ علاقهمند کنیم و بعد از ایجاد حس کنجکاوی لیستی از کتابهای تاریخی خوب مناسب سنشان را به آنها معرفی کنیم.
دیدگاهتان را بنویسید