در باب تحصیلکرده بودن و مسئولیت پذیری

۹ سال پیش بود. به یک مصاحبه شغلی در شرکتی خصوصی دعوت شدم. دانشجوی سال دوم کارشناسی بودم و هیچ سابقه کاری نداشتم. این شرکت از طریق مهارتهایی که در صفحه لینکدینم نوشته بودم از طریق سرچ مرا پیدا کرده بودند و به مصاحبه دعوتم کردند.
به شدت ذوق زده بودم و البته مضطرب. یعنی چه می پرسند؟ چطور برخورد کنم و چه بگویم که برایم بهتر باشد؟ سراغ گوگل رفتم. با یک فایل صوتی روبرو شدم. محمدرضا شعبانعلی در یک فایل صوتی توضیح داده بود که در مصاحبههای استخدامی باید چه نکاتی را رعایت کنیم. او را نمیشناختم ولی فایل را با تک تک سلولهای بدنم شنیدم. دقیقا همان نکاتی بود که دنبالش بودم.
خاطرم هست روز مصاحبه در مسیر رفتن به شرکت، در شلوغی مترو هم داشتم برای آخرین بار فایل را میشنیدم و دیگر آن قدر آنها را مرور کرده بودم که در ذهنم ثبت شده بود.
در مصاحبه دقیقا طبق همان نکات پیش رفتم. در مصاحبههای شغلی و تحصیلی دیگرم هم همچنان آن اصول را رعایت میکنم. مثلا یکی از این نکات آن بود که قدردانیتان را نسبت به مدیران قبلی خود نشان دهید و سر جلسه مصاحبه از نقض ها و تنش های کاری قبلیتان نگویید. نشان دهید که قدردان هستید و نسبت به مدیرانتان وفادارید. من که هیچ سابقه کاری نداشتم این اصل را تعمیم دادم به اساتیدم. در مصاحبه از دانشگاه و اساتیدم پرسیدند. چون شغل مورد نظر کاملا مرتبط با رشته ام بود و طبیعتا میخواستند درباره تحصیلم اطلاعات داشته باشند. با آنکه دلم از دانشگاه پر بود ولی بحث را سمت کلاسهای خوب دو استادم بردم و از کار عملی جذابی که ترم قبل انجام دادیم مثال زدم و از آن استادم تعریف کردم. فکر میکنم همین یک بخش از چند جهت دیدگاه مثبتی در مدیر نیروی انسانی بوجود آورد.
نتیجه مصاحبه عالی بود. همانجا ازم قول گرفتند که ۳-۴ روز بعد برای کارکنانشان کارگاهی آموزشی برگزار کنم. کارکنانی که همه جوان هایی با تحصیلات بالاتر از من بودند. در آن کارگاه مهارتم را محک زدند و بعد به عنوان نیروی نیمه وقت نزدیک به یک سال آنجا کار کردم. به دست آوردن آن شغل برای من بعنوان دانشجوی سال دوم کارشناسی یک نقطه عطف مهم شد. دوستانی که پیدا کردم، مهارتهایی یاد گرفتم، منابع آموزشی که به آنها دسترسی پیدا کردم، همه ارزشمند بود.
محمدرضا شعبانعلی از آن زمان برای من فردی تحصیلکرده، متخصص و قابل احترام شد. کسی که میتوانم از او مطالبی را یاد بگیرم که کمتر جایی پیدا می شود. آن هم انقدر چندجانبه و پخته.
+++
دیشب بین پادکستهایم می چرخیدم، موضوعی که دلم میخواست را پیدا نمیکردم. خاطرم آمد که هنوز چند محصول صوتی محمدرضا شعبانعلی را نشنیدم. فورا سرچ کردم «محصولات متمم» و «فایل صوتی آموزشی ویژگیهای انسان تحصیلکرده» را خریدم و شروع کردم به گوش دادن. قصد داشتم بخش بخش در ۲-۳ روز۱۳۵ دقیقه صوت را بشنوم ولی آنقدر مطالب و مثالها پرمایه و جذاب بود که ساعت یک و نیم شب شد، آخرین بخش را هم حین مسواک زدن پلی کردم و بلاخره خیالم آسوده شد.
در این مجموعه شعبانعلی ویژگیهای یک فرد تحصیلکرده را مرور کرد. یکی از این ویژگیها مسئولیت پذیری است. مسئولیت پذیری سه سطح دارد. سطح اول آن است که فرد تحصیلکرده سهم خودش را نسبت به جامعه و اطرافیانش میپذیرد و انگشت اشاره اش فقط سوی دیگران نیست.
او مثالی زد از فردی که به متمم ایمیل زده بود و گفته بود «کاش به جای مطالب علمی و نظریه ها، از مسائل و معضلات اجتماعی ایران مثل بی قانونیها، فسادها و ریشه هایشان هم مطلب منتشر کنید.» سپس چند روز بعد این فرد ایمیل دیگری ارسال کرد و گفت: «ببخشید من چون مدیر هستم و مشغله بسیاری دارم، نمی توانم تمرینهای درسهای متمم را انجام دهد، لطف کنید محدودیتهای درس ها را برای من باز کنید تا به همه مطالب دسترسی داشته باشم.» و به او پاسخ دادند که ریشه مشکلات جامعه ما مثل فسادها و بی قانونی ها دقیقا خودتی! همین فرایندگریزیات. این که انتظار داری بخاطر جایگاهت فرایندها را طی نکنی و استثنا در نظر گرفته شوی. فساد دقیقا همین معنا را دارد. اگر مسئله شما کلی بود و نقد به یک فرایند کلی داشتید می شد روی آن بحث کرد اما وقتی میخواهید شما استثنا در نظر گرفته شوید، یعنی پایین ترین سطح مسئولیت پذیری را هم ندارید و می خواهید یک پروسه را دور بزنید.
سطح دوم مسئولیت پذیری انجام اقدام عملی و جلوگیری کردن از تکرار آسیبها و اشتباهات است. بعنوان مثال شما در گروهی نقشی به عهده دارید و نقصی در کارتان پیش آمده است. گام اول این است که بپذیرید کارتان درست نبوده و نقص داشته است اما گام بعدی آن است که دلایل آن را پیدا کنید و کمک کنید که آن مسئله دیگر تکرار نشود و از آن پیشگیری شود.
سطح سوم آن است که از وظایف فراتر روید. جایی که تعهدی ندارید و مسئولیتی ندارید هم کارتان را انجام دهید. بعنوان مثال شما پشتیبان یک شرکت فنی هستید و فردی سوالی درباره سایت شخصیاش از شما می پرسد. وظیفه شما پاسخ دادن به این سوال نیست اما در عین حال هم تخصص شماست و هم دادن یک پاسخ کوتاه زمانی از شما نمی برد، اینکه اینجا پاسخ دهید میشود مسئولیت پذیری در سطح سوم.
کسانی در سطح سوم موفق هستند که مهارت همدلی بالایی دارند. این افراد شرایط دیگران را درک می کنند و خودشان را جای آنها می گذارند و بدون چشم داشت فراتر از مسئولیتشان پیش می روند.
+++
انسان تحصیلکردهِ مسئولیت پذیر بودن چه دشوار است. این دسته بندی کمک می کند خودسنجی بهتری از عملکردمان داشته باشیم و اگر جایی خواستیم فرایندگریزی کنیم مچ خودمان را بگیریم و برعکس اگر جایی فراتر از تعهداتمان کاری انجام می دهیم بیشتر کیف کنیم! چون یک گام به آدم حسابی شدن نزدیک تر شدهایم. آدم حسابیهایی که مسئولیت پذیری را به انتها میرسانند و دغدغه آنها دیگر از مکان و مرزها و کمیات هم پیشی می گیرد. آنها دانه هایی را می کارند که سال ها انسانهای زیادی از میوههایش میخورند و پای سایه درختانش مینشینند.
همچنان از محمدرضا شعبانعلی می آموزم و قدردانش هستم. خوشحالم که در عصری زندگی می کنم که می توان از فردی چند صد کیلومتر دورتر طی چندین سال یاد بگیری بدون آنکه حتی یک بار او را دیده باشی و یا با او گفتگویی رد و بدل کرده باشی.
دیدگاهتان را بنویسید