واقعا از ماست که بر ماست؟

آلبرکامو جمله ای هوشمندانه و تکان دهنده دارد که می گوید:
« لاکپشت در ساحل موجودی تنبل، کم توان، سنگین و آسیب پذیر است، اما در آب تبدیل به پرنده می شود.»
ساعتی قبل مصاحبه با خانمی را میشنیدم که تدریس در مهدکودک های ایران را تجربه کرده است و حالا ۴ سال است در کانادا در همین شغل مشغول به کار شده است و یاد این جمله آلبرکامو افتادم. مصاحبه شونده در توصیف تجربه اش می گفت: «ابتدا که به کانادا آمدم خیلی از موضوعات مرا حیرت زده می کرد. مثلا یکی از آنها دروغ نگفتن آدم ها در سنین و جایگاههای مختلف بود. نمیتوانستم هضم کنم که چرا این آدمها تا این حد دروغ نمیگویند. اما بعد از یک دورهای که هیجانم کمتر شد متوجه یک موضوع بسیار مهم شدم. مردم اینجا نیازی ندارند دروغ بگویند چون از عاملی نمی ترسند و ترس عامل دروغ است.
مثلا در محیط کار یک مربی را در نظر بگیرید که می خواهد مرخصی بگیرد، او ترسی از نپذیرفتن درخواستش یا قضاوت شدن ندارد بنابراین دلیل واقعی درخواست مرخصیاش را با مدیرش در میان می گذارد؛ مثلا میگوید سگش بیمار است و نیاز به مراقبت دارد، شب قبل با همسرش دعوایش شده است و حال خوشی ندارد یا مهمانی بوده است و دیر وقت خوابیده است نیاز به استراحت دارد».
در ادامه مثالی از تجربه خودش را نیز اضافه کرد: «یکبار اوایل کارم در کانادا وقت دندانپزشکی گرفتم و بعد از آن به محل کارم رفتم. یک دندانم را پر کرده بودم، بخشی از صورتم بی حس بود ولی بنظرم مشکل خاصی نبود. از آنجایی که من به لبخندم معروف هستم طبیعتا آن روز لبخند به لب نداشتم. مدیرم سریع فهمید و جویای حالم شد. گفتم قبل از کلاس دندان پزشکی بودم و کمی دهانم بیحس است. مدیر گفت پس چرا به مدرسه آمدی؟ و کلی دعوایم کرد و گفت به خانه بروم و استراحت کنم. با حس و حال عجیبی به خانه برگشتم. تا خانه گریه میکردم که چرا من این حقوق طبیعی و بدیهی خودم را نمیشناسم و سالها با این مسائل بیگانه بودم. یک بار در ایران مریض بودم و حال بسیار بدی داشتم از مدیرم درخواست مرخصی کردم و او گفت لوسبازی درنیاور، خانم فلانی چند وقت پیش بیمارستان بود ولی خودش را به کلاس رساند حالا بخاطر یک مریضی معمولی میخواهی مرخصی بگیری؟»
بله ما از کودکی دروغ گفتن را یاد می گیریم. همان زمانی که والدین می گویند خیلی از چیزها را در مدرسه نگوییم. مثلا خانوادهای که به فرزندش یاد می دهد در مدرسه نگوید آنها روزه نمیگیرند. نمیتوانیم انگشت اتهام را به سمت خانواده ببریم. احتمالا آنها از عواقب موضوع ترس دارند و تجربیات تلخی از قضاوت شدن و ضایع شدن حقوق طبیعیشان داشتند. وقتی به طور رسمی و علنی در سطح شهر روزهخواران را می گیرند، می زنند و بازداشت می کنند، چطور توقع داریم شهروندان از این عواقب ترس نداشته باشند و به دروغ پناه نبرند؟
بعد از شنیدن تجربه این مربی، مثالهای متعددی در ذهنم آپلود شدند. یاد صحبت دوستی افتادم که میگفت در انگلیس مسلمان بودن آسانتر است، مثلا رشوه دادن در دین ما گناه است و یکی از چالشهای من در ایران آن بود که در تنگنا گرفتار میشدم و تصمیم برایم دشوار بود اما در اینجا اصلا نیازی نداری رشوه بدهی! وقتی کارت منظم و اصولی پیش می رود اصلا مقابل این دوراهی سخت قرار نمی گیری که حال بخواهی گناه کنی یا نکنی.
اینها را گفتم که بگویم خیلی از ما دچار این خطا میشویم که وقتی یک معضل اجتماعی یا یک رذیلت اخلاقی را در جامعه مان میبینیم سریع در ذهنمان میگوییم: «از ماست که بر ماست» در حالیکه به اهمیت بستر و سیستمی که در آن زندگی می کنیم توجه نداریم. به قول دکتر سرگلزایی: «رستگاری فردی، در جامعه ناسالم غیرممکن است». گول شعارهای بی مایه که می گویند همه چیز در توست و خودت را عوض کن تا جهانت عوض شود را نخوریم. اینها صحبتهایی از روی ناآگاهی یا پست بودن است که در جامعه تکرار می شود تا باور کنیم اگر شرایط خوب نیست مقصر خودمانیم.
معضلات و رذیلت های اجتماعی و اخلاقی مثل دروغ گفتن، چاپلوسی، تنبلی، زیرآب زدن و ضایع کردن حقوق دیگران همه در بستر اجتماع رخ میدهند. زمانی که سیستم مشوق آنهاست طبعا مثل قارچ رشد میکنند. وقتی صاحبان قدرت، اصحاب رسانههای رسمی و افراد مشهور در یک جامعه ویژگیهای ناپسند را دارند و اغلب آنها را تبلیغ هم میکنند، وقتی قوانین مناسبی وجود ندارد، وقتی سیاست مداران به جای انجام وظایفشان دائم در زندگی خصوصی مردم سرک می کشند، وقتی فساد رشد کرده است و افراد در زندگی روزمره دائم در تنگناهای اخلاقی دشوار قرار می گیرند، نباید انتظار داشته باشید که شهروندان سنجیده و اخلاق مدارانه پیش روند. در تحلیل رفتارهای ناپسند از خودمان یا دیگران سعی کنیم سیستمی مسئله را بررسی کنیم و ریشه ها را ببینیم.
و بار دیگر با خودم زمزمه می کنم:
« لاکپشت در ساحل موجودی تنبل، کم توان، سنگین و آسیب پذیر است، اما در آب تبدیل به پرنده می شود.»
4 Comments
Join the discussion and tell us your opinion.
جالب بود واقعااینکه سیستم در رفتار و عملکرد ما موثر هست.
دقیقا.
همه رفتارهای نادرست از تربیت نادرست ، سرکوب کردن ها و قضاوت های ناحق دوران کودکی شکل می گیره و عدم آموزش مهارت های زندگی
خیلی عالی توضیح دادید
سپاس